سفارش تبلیغ
صبا ویژن





































غم دل با که بگویم؟

تو که از من دل بریدی،
ای که قلبمو دریدی،
لجمو بالا اوردی،
مرگتو به جون خریدی،

زخم تو خراشی ساده،
دل من پر از اراده،
رفتم و دلم رو ساختم،
مث رستم مث کاوه،

اومدم حقمو ازت بگیرم،
هیکل نحصتو کفن بگیرم،
خرد بشی به پام بیفتی،
حالتو خفن بگیرم،

به خیالت من کی کی هستم؟
عروسک باطریی هستم؟
نه جونم یه کینه،
از یه عشق خاکستری هستم،

برگشتم به سراغ تو دوباره،
ولی پرم از نفرت و گلایه،
اومدم زندگیتو از هم بپاشم،
همه جا دنبالتم مثل یه سایه،

دعای لا خیرم پشت و پناهت،
همه سدای عالم توی راهت،
دو تا سیخ داغ آهنی،
یه روز آخر میکنم توی نگاهت،

الهی قحطی بیاد تو احتیاجت،
ستاره ها سقوط کنن توی ملاجت،
همه دکترای عالم،
وا بمونن تو علاجت،

الهی بگیری درد بی درمون،
همه ازت فراری شن سوی بیابون،
بی کس بی امید شی،
تک و تنها زیر بارون،

الهی بری سفر بی همسفر،
نازل بشه به تو خطر،
بخوری غصه و غم ،
بزنی جز جگر،

الهی بره رو سدت کلاه،
بیافته رو سرت خورشید و ماه،
به خاک بشینی،
اونم خاک سیاه،

الهی جر بخوره تار و پودت،
تیکه تیکه بشه اعضای وجودت،
برای منت کشی بیای سراغم،
تف کنم رو زخمای کبودت،

الهی از همه دلت پشت پا بخوره،
نتونی وایسی زانوهات تا بخوره،
کارت به پست
یه مش انگل بی وفا بخوره،

الهی روزی که ببینی داغ عزیزاتو ببینم،
دلم خنک میشه روزی که داغتو ببینم،
الهی بیاد روزی که عزا بگیری،
منم با خنده حناقتو ببینم،

الهی خونه خرای شی نمونه اثرت،
ساتور بخوره تو فرق سرت،
خدا با پتک آهنی،
الهی بزنه تو کمرت،

الهی کور بشی عصا بگیری،
بعدشم بی صدا بمیری،
الهی هرچی مرض تو دنیاس،
طاعون و آبله و وبا بگیری،

الهی دار بزنن پیرهنتو،
سر تخته بشورن تنتو،
تو کوره بندازن،
اون قلب آهنتو،

الهی هر چی فحش تو عالمه مردم بارت کنن،
به جرم بی وفایی بیان سنگسارت کنن،
الهی زن و مرد پیر و جوون،
جلو من خارت کنن عارت کنن،

حالا با این سق سیاهم،
میگیره نفرین و آهم،
بی وفایی جرم تو بود،
نگی چی بود گناهم.


نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت 1:9 صبح توسط الهام.م نظرات ( ) |


اگر یک روز از عمرم باقی مونده باشه مطمئن باش انتقام روزهای از دست روفتم رو ازت میگیرم اینو مطمئن باش

برات دعا میکنم هر کجا که هستی روزگارت پر از درد باشه

اشک همیشه یار چشمات باشه

رنگ خوشی رو نبینی

حسرت عشق به دلت بمونه

تا ابد نتونی حس دوست داشتن رو لمس کنی

تا ته دنیا تنها بمونی

به بدترین شکل بمیری و مرگت رو ببینم

تف به ذات کثیفت

تف به اون دستای آلودت

تف به اون قلب سیاهو چرکینت

تف.تف.تف.


نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت 1:7 صبح توسط الهام.م نظرات ( ) |


دیروز پر از احساس

امروز پر از نفرت

فردا ؛

خالی از هر دو احساس

دیروز ؛

با او دوست بودم

در خیالم ،

امروز ؛

دشمن !

و فردا ؛

او مرده است

برای همیشه...


نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت 12:58 صبح توسط الهام.م نظرات ( ) |


دیگه شعری نیست...

                              همه را گفتند

جستوجوگر

                در میان تار و پود واژگان این زبان

در سوگ سوژه ها...

                  می میرند شاعران

                                    دیگه شعری نیست...!


نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت 12:53 صبح توسط الهام.م نظرات ( ) |


 

الهی زنده باشم تا که مرگت را ببینم با دو چشمانم

بیبنم سخت گریانی پریشانی و افتادی به دامانم

   

ببینم بر زمین خوردی و تنها و گرفتاری

سیه پوش و سیه بختی پریشان و عذاداری

   

هزاران بار هر روز از خدایت مرگ می خواهی

به دست خویش هر لحظه ز عمر خویش می کاهی

   

الهی که بپردازی تقاص هر چی را کردی

الهی احتیاج افتد تو را بر رحم نامردی

   

پشیمان گر شوی حتی تو را دیگر نمی خواهم

اگر همچون گدا حتی نشینی بر سر راهم

   

تو را هرگز نمی بخشم فراموشت ولی شاید

که پستان را فراموش و بدان را خاک می باید


نوشته شده در جمعه 90/4/17ساعت 8:7 عصر توسط الهام.م نظرات ( ) |


   1   2      >



Design By : Pars Skin